بی تفاوتی تا کجا
* محمد حیدری
مملکت آنلاین، دوستی می گفت دلیل عدم موفقیت در کارهای تیمی و بی سرانجامی در تشکل ها و اتحادیه ها عدم آموزش کودکان در خانواده است.
عدم آموزش و کسب مهارت در دوران کودکی از یک فرد چهره ای منفعل و تحت تاثیر یا تابع محض می سازد؛ در این شرایط یک یا دو نفر که با تکتنیک های مختلف آشنا هستند جمع را تحت تاثیر قرار می دهند و گاهی انتهای مسیر با آرمان و هدف اکثر اعضا فاصله معنایی پیدا می کند.
این عدم آموزش در خانواده باعث می شود در برخی بحران ها و مشکلات بین افراد و گروه ها عده ای با بی تفاوتی سعی در گذر از بحران داشته باشند.
اما همه ی افراد و اعضای جامعه جزو گروه بی تفاوت ها نیستند و هنگامیکه گروه یا جامعه به مصیبتی گرفتار می شود، عمق فاجعه را در مرحله ی نخست، آنان که در معرض فاجعه هستند درک میکنند و برای رهایی از آن تلاش میکنند.
گروه تابع و پیرو یا در غفلتند و یا منفعل هستند و به آنچه که بر دیگران و مصیبت زدگان میگذرد و یا در آینده بر خود آنها خواهدگذشت بی تفاوت هستند و تا زمانیکه آماج تیر حادثه قرار نگرفته اند هیچگونه تلاشی حتی برای نجات خود نمی کنند.
به یاد مارتین نیمولر الهیدان و شاعر آلمانی می افتم که نوشته بود: "سراغ یهودیها رفتند من یهودی نبودم، اعتراضی نکردم پس از آن به لهستانیها حمله بردند، من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم. آن گاه به لیبرال ها فشار آوردند، من لیبرال نبودم و اعتراض نکردم. سپس نوبت به کمونیست ها رسید من کمونیست نبودم و اعتراض نکردم. سر انجام به سراغ من آمدند، هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند."
انتهای پیام/