درس هایی از یک فیلم

مملکت آنلاین، پرده اول؛

شبکه های اجتماعی در بستر اینترنت آن‌چنان فعال هستند که سرعت انتقال اخبار به کسری از ثانیه رسیده است.

اگر روزگاری صحبت از دهکده جهانی و ساختار نوین رسانه ای گنگ و نامفهوم بود، امروز به صورت کاملا ملموس می توان عناصر آن را درک کرد.

شهروند خبرنگار هم مخاطب رسانه ها هستند؛ هم خودشان به عنوان تولید کننده خبر در قالب فیلم یا محتوا فعال هستند و از طرفی توزیع کننده اخبار نیز محسوب می گردند.

در چنین شرایطی مجموع تولیدات حوزه رسانه به شفافیت بیشتر مسائل منجر گردید است، البته گاهی فیک‌نیوزها یا اخبار جعلی فرآیند تولید اخبار را تحت شعاع قرار می دهد، اما در کل می توان دستاورد شبکه های اجتماعی در انعکاس مشکلات، مسائل و حتی کشف جرایم و باند های فساد و دستگیری تبهکاران را بسیار پر اهمیت تلقی کرد.

پرده دوم؛

زندگی برخی مسوولان کشوری و‌ لشگری سوژه شبکه های اجتماعی است.

زندگی دوگانه این افراد و خانواده‌هایشان در مقاطع مختلف زندگی مصداق «استحاله روحی» است.

برخی از این بزرگواران در عنفوان جوانی پر از اندیشه و ایدئولوژی هستند و بر مبنای این تفکرات گاهی به افراط روی می آورند و در نیمه دوم زندگی وقتی سنی از آن ها گذشت، پول ارزش متفاوتی برایشان پیدا می کند؛ دیگر از مظاهر و مواهب زندگی دنیوی دوری نمی کنند و این می شود مسیر دوگانه زندگی‌شان.

اما این وسط مردم از هر سن و جنسی که در گذشته چوب افراط آقایان را خورده اند یقه چه کسی را بگیرند؟

از این دست آدم‌ها کم نیستند یکی در میدان ولیعصر با قیچی موکوتاه می کرد دیگری در کسوت فرمانده انتظامی گشت های ارشاد را وسعت می بخشید.

دیدن فیلم سردار طلایی در کانادا و در حین ورزش، ناراحت کننده بود. نه اینکه چشم دیدن زندگی لاکچری ایشان را نداشته باشیم یا از اینکه ایشان با حقوق یک افسر نظامی چطور می تواند زندگی آنچنانی درست کند آزرده‌مان کرده باشد، بلکه ناراحت شدم از روزگاری که این آقایان به کام دیگران تلخ کردند و سرشان در زندگی خصوصی دیگران بود و حالا با جسارت می گویند: زندگی خصوصی ما به کسی مربوط نیست.

از قماش همان هایی هستند که عکاسی از منازلشان جرم تلقی می شود.

بیچاره مردمی که امیدشان عدالت اجتماعی است.

انتهای پیام/

نویسنده: محمد حیدری

ارسال نظر