به گزارش مملکت آنلاین، روزگار غریبی است؛ شهر زیبای ارومیه اکنون به یکی از بیروح ترین و منفعلترین شهرهای ایران تبدیل شده و اگر کمی با خودمان صادق باشیم همه اهالی این شهر حداقل یک بار به مهاجرت از آن به شهر و دیاری دیگر فکر کرده اند!
در سال های نه چندان دور، دریاچه فیروزهای مشهور نمکی ارومیه یکی از جذاب ترین گذرگاههای توریستی منطقه بود که صد البته بر آب و هوای همیشه چهارفصل شهر ارومیه تاثیر بسزایی داشت اما اکنون تا چشم کار میکند شوره زاری بیش از آن باقی نمانده و گرما و سرمای عجیبی در فصول مختلف سال ساکنین منطقه را آزار میدهد.
خشک شدن دریاچه ارومیه و تبعاتی چون بادهای نمکی شاید در سال های آتی باعث جابجایی جمعیتی بالغ بر ۱۰ میلیون نفر از ساکنین مناطق اطرافش شود.
مرز مشترک ارومیه با دو کشور عراق و ترکیه فرصتی بسیار استثنایی برای تجارت محسوب میشود اما حتی اگر تجارتی هم انجام شود، این شهر از ارزش افزوده آن محروم است.
صنعت حمل و نقل برون شهری و برون مرزی که یکی از مولفههای اقتصادی به حساب میآید، در شهر ارومیه جزو مباحث فراموش شده و یا بی اهمیت قرار گرفته است.
شهر ارومیه در گذشتههای نه چندان دور یکی از باغ شهرهای زیبای ایران بود، اما اکنون آپارتمانسازیهای بی صرفه اقتصادی باعث شده اثری از آن فضای سبز طبیعی باقی نماند.
از گذشته های دور والیبال جزو ورزش های رسمی و تفریحی مردم شهر ارومیه بوده و در سالهای اخیر با درخشش بازیکنان اورموی در سطوح باشگاهی و ملی به عنوان پایتخت والیبال ایران و حتی آسیا از این شهر یاد میشود، اما حرکت این قطار ورزشی کند شده و دیگر بساط توپ و تور در نقاط مختلف شهر دیده نمیشود و در سطح حرفه ای نیز کم کم رو به افول گذاشته است.
باغات اطراف ارومیه که در گذشته بیشتر باغات انگور بود جای خود را به باغات سیب و هلو دادهاند تا هم آب زیادی مصرف کنند و هم به قطعات کوچکتر تقسیم شده و ویلاهای لاکچری برای مهمانیهای شبانه در آنها ساخته شود. جادههای این ویلاباغها یک شبه آسفالت میشوند تا بلکه جوانانی در این اماکن سرگرم شده و یقه برخی مسئولان را برای مطالبه نچسبند.
صنایعی جسته گریخته در برخی نقاط شهرکهای صنعتی فعال هستند اما آسفالت بجای جاده های دسترسی به این شهرکها، از مسیرهای دسترسی به ویلاباغها سر در میآورد! حال بگذریم که حمایت خاصی از بخش خصوصی برای پویایی اقتصادی در منطقه دیده نمیشود.
اکثر صنایع ارومیه تعطیل شدهاند، معادن آن به خام فروشی رو آوردهاند، کشاورزی سنتی همچنان پابرجاست و همین دلایل کافی است تا بالاترین میزان فلاکت و حداقل پس انداز و سپرده و درآمد در ایران به شهر ارومیه اختصاص یابد.
ارومیه در سالهای دور و نزدیک گذشته یکی از پر آب ترین شهرهای کشور بود اما اکنون با قطعی و افت فشار آب آشامیدنی و خشکی چاه آبهای کشاورزی مواجه شده است.
وجود تعداد زیاد خودرو نسبت به جمعیت شهر ارومیه باعث شده تا به دومین شهر پرترافیک کشور پس از تهران تبدیل شود.
سرمایه گذاران دیگر از چند فرسخی شهر هم رد نمیشوند البته حق هم دارند چون بروکراسی اداری بسیار شدیدی در این شهر حکمفرماست و البته چند سال دیگر شورهزاری بیش نخواهد بود پس سرمایه گذاری در این شهر صرفه اقتصادی ندارد. اکثر سرمایههای افراد بومی نیز به کشورهای همجوار برای اقامت یا خرید ملک یا تحصیل فرزندان سرازیر می شود.
مسئولان شهر ارومیه از گذشته بیشتر به دنبال جلسات فرمایشی و عکس گرفتنهای دورهم هستند تا بخواهند فکری عملیاتی به حال و روز این شهر داشته باشند.
برخی مسئولان کشوری نیز از این شهر پرورش یافته و بر مسند مسئولیت تکیه دادهاند اما دریغ از توجه ویژه به شهر ارومیه در تصمیمگیریهای برنامهای و توسعهای.
سیاسیون این شهر بدون اتحاد و بدخواه همدیگر، با پیدایش فضای مجازی بیش از گذشته وقت خود را بجای برنامهریزی توسعهای به بهانهیابی و تخریب همدیگر میگذرانند.
همه موارد و مشکلات اساسی را مرور کردیم، اهالی شهر ارومیه به نوعی در خواب عمیق فرو رفتهاند و از آن بدتر خواب سنگین مسئولان!
توجهتان را به ضرب المثل معروف جلب میکنم: هرچه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک!
حال با وجود مشکلات عدیده شهر ارومیه، خشک شدن دریاچه که باعث پرواز نمک در اطراف آن خواهد شد به مصداق بارز گندیدن نمک در مورد این شهر زیبا میرسیم که اثری از زندگی در آن نخواهد بود!
انتهای پیام/
نویسنده محمد پاشازاده