منتقدان ورایتی انتخاب کردند؛

بدترین فیلم‌های ۲۰۱۹؛ از دامبوی تیم برتون تا بکش‌بکش تارانتینو!

پیتر دبروگ و اوون گلیبرمن ۲ منتقد «ورایتی» دست به انتخاب بدترین فیلم‌های سال ۲۰۱۹ زده‌اند.

بدترین فیلم‌های ۲۰۱۹؛ از دامبوی تیم برتون تا بکش‌بکش تارانتینو!

به گزارش مملکت‌آنلاین، در حالی که پیتر دبروگ در راس پنج فیلم بدتر سال ۲۰۱۹ «دامبو» را قرار داده، گلیبرمن «مردان سیاهپوش: بین‌المللی» را بدترین فیلم سال ۲۰۱۹ خوانده است.

پیتر دبروگ با انتخاب «دامبو» نوشته است: در بازسازی فیلم‌های کلاسیک دیزنی، نتایج مختلفی کسب شده و در حالی که فیلمی مثل «کتاب جنگل» با موفقیت کامل روبه رو شد، دیزنی باید می‌دانست با انتخاب تیم برتون برای ساخت یک لایو اکشن از انیمیشن محبوب «دامبو» فیلمی تیره و نسخه شوم و کابوس‌وار نسخه انیمیشن ساخته می‌شود. سبک گوتیک برتون در نهایت به کارناوالی از شخصیت‌های ظالم و حیواناتی مجازی بدل شد و در نهایت این تصویرپردازی زشت کامپیوتری هرگز نتوانست فیلم را به پرواز درآورد.

این منتقد در مکان دوم «گلس» ساخته جدید شامالان را جای داده که ترکیبی از «شکست ناپذیر» ۲۰۰۰ به عنوان بهترین فیلم این کارگردان با دیگر فیلم‌های وی بود.

وی در مکان سوم «لاکوشا» را قرار داده که نویسنده، کارگردان و بازیگر آن جرمی سویل است. وی می‌نویسد داستان درباره مرد سفیدپوستی است که برای شغلی در رادیو دیترویت ثبت‌نام می‌کند که برای اقلیت‌ها و زن‌ها معرفی شده بود و بعد از اینکه رد می‌شود فکر می‌کند دارند علیه او تبعیض قائل می‌شوند و به زور شغل را می‌گیرد. او می‌خواهد بامزه باشد و بگوید منظورش این است که آدم باید با خودش رو راست باشد، اما در واقع نیست.

«سرنیتی» یا «آرامش» در سبک نئو-نوآر و مهیج به نویسندگی و کارگردانی استیون نایت با بازی متیو مک کانهی و آن هاتاوی بدترین فیلم بعدی است. تقریبا همه منتقدان یک سره این فیلم را رد و حتی مضحک توصیف کردند.

«دیروز» به کارگردانی دنی بویل که با تمرکز بر گروه بیلتز ساخته شده نیز فیلمی توصیف شده که شخصیت اصلی آن فرد تیزهوش و نابالغی است که به عنوان یک نوازنده متوسط می‌تواند به طرز معجزه‌آسایی شاهکارها و آهنگ‌های بیتلز را از آن خود کند. این منتقد فیلمنامه ریچارد کرتیس را توهینی به فرهنگ پاپ و تاثیر هنری آن دانسته  که درکی از این ندارد که موسیقی بیتلز محصولی از زمان خود بودند و حتی با سرقت ادبی در این دوره دیگر نمی‌تواند همان اثر را داشته باشد.

از سوی دیگر اوون گلیبرمن در راس فیلم‌های بدی که انتخاب کرده از «مردان سیاهپوش: بین‌المللی» نام برده و می‌نویسد با کلمات زیادی می‌توان این فیلم را توصیف کرد از خسته کننده، بی‌روح، حریصانه تا یک فیلم ورشکسته از نظر خیال‌پردازی. وی می‌گوید وقت تماشای این فیلم حتما از خودتان می‌پرسید: چرا دارم این فیلم را تماشا می‌کنم؟  

«آخرین کریسمس» کمدی رمانتیک ساخته پال فیگ که می‌خواهد یادآور ترانه جورج مایکل باشد، آنقدر بی‌مزه است که احتمالا این خواننده در گور گوش‌هایش را می‌گیرد. در حالی امیلیا کلارک سعی کرده نقش یک زن مجرد لندنی را بازی کند که اصلا جذابیت برجیت جونز را ندارد. این فیلم که برمبنای فیلمنامه اما تامسون ساخته شده واقعا فاقد ارزش است.

این منتقد نیم ساعت آخر «روزی روزگاری در هالیوود» ساخته کوئنتین تارانتینو را هم در فهرست قرار داده و می‌نویسد: بله، فیلم فوق‌العاده کوئنتین تارانتینو در لیست ۱۰ فیلم برتر من هست و کاملا جدی می‌گویم چون خیلی این فیلم را دوست دارم. حداقل تا آنجایش را که انگار از صخره به پایین پرت می‌شود و جوری از بین می‌رود که تا به حال ندیدم فیلمی که دوست دارم این بلا به سرش بیاید. ایده کاملا «بازنویسی» تاریخ جنایت‌های چارلز منسون و کاری که آن‌ها با دانش جمعی ما کردند کاملا مصنوعی است، اما اعتراض نهایی من به فیلم این است که پروژه‌ای که نگاهی عمیق و زیبا به هالیوود در سال ۱۹۶۹ داشت در یک لحظه تبدیل به یک فانتزی بکش‌بکش دیوانه‌وار می‌شود آن هم به نحوی که انگار ما قرار است حس خوبی نسبت به این داشته باشیم. در این بخش حس کردم به من خیانت شده است.

وی «راکت‌من» را در مکان چهارم قرار داده و در نهایت از آن به عنوان یک افتضاح یاد می‌کند و می‌نویسد: تعجب کردم که نسبت به این فیلم حسی منفی داشتم چون از سال ۱۹۷۰ تا به حال التون جان را تحسین می‌کنم و مطمئن بودم که افراد بیشتری نسبت به این حقیقت اعتراض می‌کنند که این فیلم بیوگرافیکی درباره او تبدیل به یک نمایش مصنوعی شده است. انگار که نمایش خطی ملال‌آور از مسیر حرفه‌ای کاری جان کافی نبود که فیلم ورود او به دنیای اعتیاد را تبدیل به کلیشه‌هایی خسته‌کننده می‌کند و موسیقی‌هایی پخش می‌کند که بیشتر یادآور ام‌تی‌وی هستند. آیا قرار است ما تمام این چیزها را به راحتی ببخشیم چون آهنگ‌های التون جاودانه هستند؟ ببخشید اما وقتی بحث به نمایش کشیدن «راکت‌من» می‌شود، افتضاح کمترین کلمه‌ای است که برای این فیلم می‌توان به کار برد.

وی درباره «آنابل به خانه می‌آید» به عنوان فیلم پنجم نیز می‌نویسد: در زمان‌های قدیم این فیلم می‌توانست یک تریلر لوس درباره دختر عروسکی اهریمنی باشد که زنده می‌شود و افراد را می‌ترساند. اما چون این فیلم به دنیای فیلم‌های «احضار» مربوط می‌شود و باید هم راستای قوانین پس از مرگ آن باشد، این فیلم در ژانر وحشت لوس در سالی که فیلم‌های ژانر وحشت لوس بسیاری اکران شدند، درباره عروسکی است که زنده نمی‌شود و فقط دارد ارواح را وارد می‌کند تا شخصیت‌های اصلی داستان یک بار دیگر بتوانند با شیطان مواجه بشوند و احضار روح را به جوک تبدیل کنند.

 

منبع: مهر

ارسال نظر