آیا قرن آسیایی از راه رسیده است؟

برخی بحران فعلی را نقطه عطفی می دانند که ظهور آسیا در عرصه جهانی را تسریع خواهد کرد. آنها خاطر نشان می کنند که کشورهای آسیایی بهتر از کشورهای غربی توانسته اند این همه گیری را مدیریت کنند و می گویند که عملکرد اقتصادی قدرتمند و بهبود پذیر این منطقه طی نیم قرن گذشته نشان دهنده برتری سیستم های حکومتی این کشورهاست.

آیا قرن آسیایی از راه رسیده است؟

به گزارش مملکت آنلاین، همه گیری کووید۱۹ چهره خوبی را از غرب به نمایش نگذاشته است. بیشتر دولت های غربی از مهار کارآمد شیوع این بیماری مهلک و آسیب های اقتصادی ناشی از آن ناتوان مانده اند. بعلاوه آنها با دنبال کردن سیاست های نگاه به درون و حمایتی در اقتصاد، نقش نسبتا اندکی در واکنش بین المللی موثر در قبال ویروس کرونا داشته اند.

با توجه به این پس زمینه، برخی بحران فعلی را نقطه عطفی می دانند که ظهور آسیا در عرصه جهانی را تسریع خواهد کرد. آنها خاطر نشان می کنند که کشورهای آسیایی بهتر از کشورهای غربی توانسته اند این همه گیری را مدیریت کنند و می گویند که عملکرد اقتصادی قدرتمند و بهبود پذیر این منطقه طی نیم قرن گذشته نشان دهنده برتری سیستم های حکومتی این کشورهاست.

در واقع قرن بیست و یکم تنها در صورتی به آسیا تعلق خواهد داشت که این منطفه بتواند یک رهبری متحد و جمعی را شکل دهد. آسیا هم اکنون یک قدرت جهانی بزرگ به شمار می رود که ۶۰ درصد از جمعیت جهان و حدود ۴۰ درصد از تولید ناخالص جهانی مرتبط با قدرت خرید را به خود اختصاص داده است. از طرفی با وجود هشت کشور از ۱۵ کشور پر جمعیت اول جهان در آن (چین، هند، اندونزی، پاکستان، بنگلادش، ژاپن، فیلیپین و ویتنام) آسیا را باید چیزی فراتر از صرفا چین دانست.

بعلاوه هند و ژاپن – سومین و چهارمین اقتصادهای بزرگ جهان به ترتیب از نظر تولید ناخالص داخلی مرتبط با قدرت خرید- ابرقدرت های اقتصادی نیز به شمار می روند. طی ۵۰ سال گذشته درآمد سرانه در ژاپن، سنگاپور، کره جنوبی و تایوان به سرعت رشد یافته و به سطح کشورهای غربی رسیده است. چین، هند، اندونزی و ویتنام نیز هم اکنون در حال دنبال کردن همین مسیر هستند. و انتظار می رود که آسیا به رشد قدرتمند خود طی دهه های آینده ادامه دهد: مک کینزی اند کمپانی پیش بینی می کند که تا سال ۲۰۴۰ این منطقه بیشتر از نیمی از تولید ناخالص داخلی جهان و ۴۰ درصد از مصرف جهانی را به خود اختصاص دهد.

افراد بدبین می گویند که چندین چالش داخلی می تواند رشد دراز مدت این منطقه را به مخاطره بیندازد. برخی از اقتصادهای شرق آسیا از جمله چین، ژاپن و کره جنوبی جمعیتی به سرعت در حال سالخورده شدن دارند که همین جمعیت نیز اکنون در حال کوچک شدن است. این یعنی آنها دیگر از تقسیم بندی های جمعیتی که تا پیش از این پشتیبان رشد قدرتمند این منطقه بوده، برخوردار نخواهند بود.

گذشته از این افراد خرده گیر به نابرابری فزاینده درآمدها و ثروت ها در این کشورها اشاره می کنند که انسجام اجتماعی و ثبات سیاسی را در این منطقه تضعیف می کند. همچنین اگر دولت های اقتدارگرای آسیایی از تامین استانداردهای زندگی بالاتر و برآورده کردن مطالبه رو به رشد جمعیت های خود برای دمکراسی قصور بورزند، وقوع آشوب های سیاسی ممکن است محتمل تر شود .

اما سیاست گذاران آسیایی با موفقیت موانع قبلی بر سر راه رشد قدرتمند و پایدار را از میان برداشته اند. دولت های شرق آسیا به طور خاصی  عمل گرا و نسبتا فسادناپذیر عمل کرده اند. بسیاری از آنها خود را متعهد به  تامین مایحتاج عمومی مهم نظیر تحصیلات، مراقبت های درمانی و زیرساخت های فناوری اطلاعاتی و ارتباطاتی کرده اند. حاکمیت خوب نیز  پشتیبان  کارکرد موثر بازارهای آنها بوده است.

کشورهای آسیایی بخش های خصوصی با کفایتی را نیز تقویت کرده اند. یک نیروی کار ماهر و برخوردار از تحصیلات مناسب در کنار سیاست های اقتصادی به خوبی جهت گیری شده، کلید تنوع بخشی اقتصاد و صنایع صادراتی از نظر تکنولوژیک پیچیده بوده اند. همچنین شرکت های آسیایی دینامیسم و چابکی بالایی را در واکنش به بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ و نیز همه گیری کووید۱۹ از خود نشان داده اند.

اما عمدتا به دلیل عدم وجود اتحاد در این منطقه، قرن آسیایی در حال حاضر چشم اندازی دوردست به نظر می آید. چین به وضوح یک ابرقدرت اقتصادی و نظامی است، اما مدل تمامیت گرایانه حکومتی آن  برای دمکراسی های منطقه جذابیتی ندارد. ژاپن و هند نیز بازیگران منطقه ای و جهانی پیشرویی محسوب می شوند، در حالی که استرالیا، اندونزی و کره جنوبی که همگی عضو گروه ۲۰ هستند، ایفاکننده نقش های سیاسی و اقتصادی مهمی نیز هستند. پس جای تعجب چندانی ندارد که یک  نهاد منطقه ای کارآمد رسمی نظیر اتحادیه اروپا  به کلی در آسیا غایب باشد.

با وجود تشکیل نهادهای منطقه ای نظیر «مجمع ملت های جنوب شرق آسیا» و «مجمع اقتصادی شرق آسیا» برای حل تفاوت های اقتصادی و سیاسی، رهبران آسیایی هنوز باید دیدگاه مشترکی را در قبال همگرایی و همکاری منطقه ای به دست آورند. و با تنش های ژئوپلتیکی که در حال قد برافراشتن در دریاهای شرق و جنوب چین، شبه جزیره کره و در امتداد مرز چین با هند است، کشمکش های نظامی همچنان به شکل تهدیدی احتمالی برای صلح و رفاه این منطقه باقی می مانند.

بازیگران بیرون از منطقه همچنان نقشی کلیدی در این منطقه ایفا خواهند کرد، از جمله به این دلیل که آسیا به شدت به صادرات خود به ایالات متحده و اتحادیه اروپا متکی است. البته نباید از یاد برد که با اختلال در زنجیره های تامین جهانی در اثر همه گیری کرونا، شرکت ها اکنون ترجیح می دهند  شبکه های تولید خود را به صورت منطقه ای یا محلی تشکیل دهند. این چرخش می تواند پیوندهای تجاری بین کشورهای آسیایی را تعمیق ببخشد، منطقه ای که انتظار می رود در آن قدرت تقاضای یک طبقه متوسط رو به رشد، به مثابه موتوری برای تولید به حرکت درآید.

اما آمریکا و اتحادیه اروپا علاوه بر بازارهای در حال ظهور در آفریقا و آمریکای لاتین همچنان شرکای تجاری مهمی برای آسیا باقی خواهند ماند. از این رو مسیر آینده این منطقه به این بستگی خواهد داشت که  این منطقه با چه کارآمدی بتواند مانع از سیاست های حمایتی اقتصادی در تجارت جهانی شوند و چگونه تاثیر رقابت راهبردی آمریکا – چین را که یگانه و بزرگ ترین مانع بر سر راه شکل گرفتن رهبری جمعی آسیایی است به حداقل برسانند.

در وهله اول آسیا برای تامین صلح و امنیت خود همچنان اتکای شدیدی به آمریکا دارد. کشورهای زیادی از جمله استرالیا، ژاپن و فیلپین و کره جنوبی هم پیمانان آمریکا به شمار می روند و نمی خواهند  از این کشور کناره بگیرند. در درون چهارچوب «دیالوگ امنیتی چهارجانبه» یا «کوآد»، آمریکا، ژاپن، هند و استرالیا قدرتمندترین روابط را برای مواجهه با نفوذ منطقه ای روزافزون چین برقرار کرده اند. این گروه اخیرا طرحی را برای  رساندن واکسن های کووید۱۹ به کشورهای جنوب شرق آسیا اعلام کرده است، در حالی که چین در حال عرضه واکسن های خود به اکثر کشورهای جهان سوم است. رهبری متحد آسیا تنها زمانی می تواند سربرآورد که چین و آمریکا  با هم به مصالحه و همکاری برسند.

آسیایی که به دنبال تسلط فزاینده در عرصه جهان باشد، باید مسئولیت ها و تعهدات بزرگ تری را متقبل شود. دولت های این منطقه باید فعالانه در حل چالش های منطقه ای و جهانی با یکدیگر کار کنند و به شکلی سازنده با سایر مناطق جهان همکاری داشته باشند. آنها باید در زمینه بهبود بخشیدن به حاکمیت جهانی مشارکت داشته باشند. تا وقتی که رهبران آسیا  این را به رسمیت نشناسند که چنین قرنی باید دوره ای از رفاه جهانی مشترک باشد، از قرن آسیایی هیچ خبری نخواهد بود.

نویسنده: لی جونگ ووها (Lee Jong-Wha) استاد اقتصاد در دانشگاه کره و اقتصاددان ارشد در بانک توسعه آسیا

منبع: https://b2n.ir/p38017

انتهای پیام/

ارسال نظر