اختصاصی مملکت آنلاین/

هومیوپاتی؛ درمان هم زمان ذهن و جسم

بررسی هومیوپاتی به عنوان یکی از روش های درمانی طب مکمل

هومیوپاتی؛ درمان هم زمان ذهن و جسم

به گزارش مملکت آنلاین، هومیوپاتی یک علم واقعی و به قول پروفسور تایلریک علم ریاضی است. اگر علم هومیوپاتی را با تامل و ژرف نگری و بدون غرض ورزی و هرنوع پیشداوری مورد مطالعه و آزمایش قرار دهید، به صراحت درخواهید یافت که هومیوپاتی یک علم واقعی و اصول قوانین آن مستدل و خدشه ناپذیرند. دکتر هانمان بنیانگذار علم هومیوپاتی می گوید:«شیوه ی درمانی هومیوپاتی را بارها با دقت و با احتیاط مورد آزمایش قراردهید، خواهید دید که اصول آن قدم به قدم به اثبات می رسد. هومیوپاتی اصرار دارد که تنها از طریق نتایجش مورد قضاوت قرار گیرد».

پروفسور سانکران از برجستگان هومیوپاتی جهان می گوید:«ظهور آنتی بیوتیک ها و کورتون ها، انقلابی در تاریخ پزشکی برپا کرد. با استفاده از آنتی بیوتیک ها، مرگ های ناشی از بیماری های عفونی به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافت، اما خیلی زود عوارض جانبی آن ها پدیدار شد وسوش های جدیدی از میکروب ها و ویروس ها از طریق مقاومت ها و موتاسیون ها ظاهر شدند که که آنتی بیوتیک های جدیدتر، دور باطل مذکوربه صورت پایان ناپذیری تداوم یافته و برای آن هیچ چاره ای وجود ندارد. وی در ادامه می افزاید: کورتون ها امروزه در شمار مضرترین و خطرناک ترین داروها قرار گرفته اند. وی در ادامه می گوید: در حال حاضر بیماری های عفونی جای خود را به عوارض ناتوان کننده تری داده اند – گرچه خود عفونت ها نیز به نحو چشمگیری خطرناک تر شده اند – امروزه ما شاهد افزایش روزافزون بیماران مبتلا به بیماری های قلبی، سرطان ها، دیابت، افزایش فشارخون،  نارسایی کلیه و کبد، بیماری های آلرژیک، آسم، بیماری های دژنراتیو وفلج کننده و نیز بروز بیماری های روحی – روانی جدید هستیم.

وی اضافه می کند که پزشکی رایج تنها قادر است برموارد اندکی ازبیماری های شایع – آن هم با سرکوب نه درمان واقعی آنها – فائق آید، ولی در اکثر موارد کار زیادی نمی تواند انجام دهد. پزشکی رایج برای بیاری از این بیماری ها تنها افسوس می خورد، بدون آنکه بتواند راه حلی ارائه کند ویکی از دلایل این امر آن است که پزشکی آلوپاتی، فاقد یک سری اصول متعارف و قوانین نافذ و مستدل برای درمان بیماران است، زیرا در واقع بیماری ها به کمک تعداد بی شماری از داروهای مسکن و مضر، سرکوب می شوند نه درمان واقعی و اساسی در این شرایط است که علم و طب هومیوپاتی مطرح شده و راه حل های منطقی و مستدلی برای این مشکلات پیشنهاد می کند.

وی در ادامه می گوید:«هومیوپاتی یک فرضیه یا تئوری نیست، بلکه در بردارنده ی اصول علمی خدشه ناپذیری است و ازحقایق محکمی ساخته شده است. دراین علم، قانون ثابت شده ای مطرح است که پایه و اساسی منطقی و مستدل دارد و این حاصل نبوغ و سال ها تلاش و زحمات طاقت فرسای دانشمندان و محققان برجسته ی این رشته در 220 سال گذشته بوده است. این رشته از طب به جای آنکه بر اثر مرور زمان مطرود شود، با موفقیت های ویژه ی خود در عرصه ی بالینی و تجربی، روز به روز قوی تر شده وپیش رفته است. او می گوید:«هانمان بنیانگذار و موسس این طب با سخنان زیر دیگران را به مبارزه فرا می خواند» و در ادامه عنوان می دارد:«درخواست هومیوپاتی تنها قضاوت تجربی است، هومیوپاتی اصرار دارد که از طریق نتایج مورد قضاوت قرارگیرد».

به دنبال هانمان، هومیوپات ها که اغلب شان هم پزشکان عالی قدری در طب رایج بودند حرفه و هنر درمانی خودرا بی سرو صدا و بدون جار و جنجال دنبال کردند، ولی نتایج کار و زحمات آن ها سرو صدای زیادی ایجاد کرد و جای هیچ ابهامی را باقی نگذاشت. کم کم این روش جدی و عمومی شد، گویا شایعه ای که مردم پخش کرده بودند واقعا جدی بود، حتی پزشکانی که از سایر روش ها در طبابت استفاده می کردند، تعجب و حیرت خود را نشان دادند.

افراد غیرحرفه ای، بیماران و پزشکان، امروزه به لحاظ گسترش اخیری که درعلوم و پزشکی دیده می شود، برای درک اصول هومیوپاتی اصرار می ورزند.

ساختار هومیوپاتی همانند اصول بنیادینش، محکم و خدشه ناپذیر است. قوانین هومیوپاتی به صورتی لاینفک با اصول ثابت و قطعی آن پیوند یافته است به طوری که این قوانین و اصول مربوطه، بخش اصلی هومیوپاتی را تشکیل می دهند و در واقع درک روشن این اصول و قوانین، اولین و مقدم ترین گام در جهت شناخت هومیوپاتی است.

علم هومیوپاتی معتقد است که در وجود هرفرد، یک نیرو و قدرت دفاعی کنترل کننده ای موجود است وتنها زمانی که این نیروی مقاوم و مبارز مختل شود، ما بیمار می شویم، بنابراین از دیدگاه هومیوپاتی، بیماری به معنای ابتلاء بخش های مختلف بدن نیست، بلکه یک اختلال کلی در تمام سیستم حیاتی فرد و به زعم هومیوپاتی اختلال در نیروی حیاتی است، از آنجایی که هر فرد بیماری، از بیماران دیگر متفاوت است، هر بیماری به یک داروی خاص و متفاوت بر اساس فردیت و علائم ذهنی خود نیاز دارد.

داروها (رمدی ها یا فرکانس ها)ی هومیوپاتی، نیروی طبیعی و شفابخش را در بدن فرد بیمار تحریک کرده و این نیرو به دفاع از بدن پرداخته و بیماری را به شیوه ای غیرقابل تصور و بی ضرر و لطیف، برطرف ساخته و فرد بیمار از آن خلاصی می یابد.

هومیوپاتی هرگز علائم بیماری را سرکوب نمی کند، چرا که معتقد است پس از مدتی دوباره علائم به صورت همان یا به شکل وخیم تری برخواهند گذشت.

ذهن و روان درهومیوپاتی

ذهن و روان از دید هومیوپاتی، استخوان بندی آن را تشکیل می دهد برای تبیین این موضوع باید گفت که بیماری به دو صورت به ظاهرمجزا نمودار می شود؛ یکی علائم قابل رویت، یعنی تغییرات محسوس و مشخص در بافت های بدن که به آن ها علائم «عینی» می گوییم و دیگری نشانه هایی که توسط فرد بیمار احساس و عنوان می شوند  به آن ها علائم «ذهنی» گفته می شود مثل انواع دردها، احساسات و عواطف فرد بیمار.- نشانه ها و علائم ذهنی به دو دلیل از اهمیت بالایی برخوردارند، اول آنکه آن ها قبل از بروز تغییرات محسوس و مشخص در شخص ایجاد می شوند، دوم آنکه این علائم فرد را در بیماری خود منحصر به فرد می سازند. بنابراین درهومیوپاتی، هنگام مطالعه و آزمون اثرات یک دارو (رمدی) در فرد سالم، باید علائم ذهنی – روانی خاصی که توسط آن دارو ایجاد می شوند را شناخته و آن ها را به دقت مورد توجه قرار داد. حال آن که یک موش یا خوکچه ی هندی چگونه می توانند آنچه را که احساس می کنند بیان نمایند. به همین دلیل بود که هانمان به لزوم آزمون دارویی بر روی افراد سالم پی برد. انجام آزمون دارویی برروی حیوانات آزمایشگاهی – به روشی که در طب رایج مرسوم است – می تواند نتایج فجیعی را به بار آورد.

مشهورترین مثال آن تراژدی «تالیدومید» است. شش سال قبل از آنکه این دارو به عنوان یک داروی آرامبخش به بازار عرضه شود، برروی انواع حیوانات آزمایشگاهی از جمله: گربه ها، موش ها، خرگوش ها، خوکچه های هندی ومیمون ها آزمایش شد پس از این آزمایشات وسیع، نتیجه گرفتند که این داروبرای انسان بی ضرر است، لذا به عنوان یک داروی آرامبخش و قابل استفاده در دوران بارداری، وارد بازار شد.

نتیجه ی آن تولد هزاران کودک بی دست و پا و با عنوان دفرمیتی ها (تغییر شکل ها) ی اعضا بود و نیز بیش از سه هزار کودک جان خودرا از دست دادند و بیش از هفت هزار کودک برای تمام عمر فلج شدند – هانمان خود شخصا بیش از یکصد دارو را مورد آزمون قرار داد نتایجش را به دقت ثبت نمود. به همین دلیل تاریخ پزشکی جدید می گوید:«بزرگترین، درست ترین و غنی ترین تحقیقات در زمینه پزشکی، تنها توسط یک مشاهده گر تجربی صورت پذیرفته است، آن هم در سراسر وقایع تاریخ پزشکی و آن مشاهده گر کسی جز هانمان نبود. دکتر جیمز کراس در همین رابطه می گوید:«عصر آزمایشات علمی، پزشکی، باهانمان و نه هیچ کس دیگری آغاز شد».

برخلاف پزشکی رایج که عامل دفاعی اصلی بدن را سیستم ایمنی می داند، هومیوپاتی عامل اصلی دفاعی بدن موجود زنده (اعم از گیاه، جانور و یا انسان) را نیروی حیاتی می داند که در انسان و جانوران، سیستم ایمنی بدن یکی از عوامل دفاعی و زیرمجموعه ی نیروی حیاتی بدن به حساب می آید.

اجازه دهید بازهم مقایسه ای میان آزمون پزشکی در طب هومیوپاتی و پزشکی رایج داشته باشیم. همانطوری که در بالا اشاره شد، در پزشکی رایج، آزمایشات اولین تنها برروی حیوانات آزمایشگاهی انجام می گیرند وسپس داروی مورد نظر به تعدادی از بیماران داده می شود و به دنبال آن، مقاله ای براساس نتایج به دست آمده منتشر می گردد، بعد شیپورها به صدا درآمده و دارویی شگفت انگیز مورد نظر از راه می رسد و وارد بازارهای دارویی می شود. یکباره تعداد زیادی از پزشکان شروع به تجویز این دارو می کنند و به زودی عوارض جانبی و سمیت داروی مربوطه نمایان می شود که اغلب از خود بیماری اصلی به مراتب بدترند. کمی بعد و پس از مدت کوتاهی داروی مذکور بی سرو صدا محو می شود. درحالی که عوارض تلخی برجای گذاشته است. پس ازآن، باز دنیا در انتظار داروی جدیدی می نشیند. گویی کارتل های دارویی مذکور تعدادی داروی جدید یافته اند که می خواهند بیمارانی را بیابد تا بتوانند با داروهای محیرالعقول جدید خود گروه جدیدی از افراد بخت برگشته را به اصطلاح درمان کنند.

دکتر ویلیام جانسون، رئیس انجمن پزشکی ایالت نیویورک می گوید:«آنچه ما آن را علوم پزشکی می نامیم، موضوع بسیار متنوع و بی ثباتی است که به صورتی پیوسته در تغییراست».  او می گوید:«امروزه ما حقیقتا از ساختار علم پزشکی مغروریم، ولی اگرما تا سده ی بعد زنده بمانیم، شاید نتوانیم تا این حد به نتایج آن مباهات کنیم وشاید از این همه عوارضی که داروهای آن به وجود آورده اند، احساس شرمندگی و سرافکندگی کنیم».

از دیده ی هومیوپاتی، بروز اختلال در نیروی حیاتی است که باعث بروز بیماری یا بیماری هایی در فرد می شود که اصطلاحا به ان «اختلال مرکزی» گویند. اگر نیروی حیاتی به قدر کافی توانا باشد می تواند با تجهیز قوای دفاعی زیر مجموعه ی خود، موانع سلامتی را برطرف ساخته و سلامتی را به فرد بازگرداند.

از دیدگاه هومیوپاتی، بدن یک ماشین نیست. چراکه برخلاف ماشین قادر است به طور مستقل سطح عملکرد ایمنی خودرا توسعه داده و در برابر محرکین بیماری زای درونی و بیرونی مقاومت کرده و نعمت سلامتی را به شخص بازگرداند. آنچه بدن مارا هماهنگ ساخته و از آن دفاع می کند، در واقع نیرو یا خاصیت خود حیات است که به آن نیروی حیاتی اطلاق می شود. تنها زمانی که (نیروی حیاتی) دچار اختلال شود، ما بیمار می شویم. بدن انسان هرلحظه در معرض هزاران محرک بیماری زا اعم از میکروب ها، استرس ها، تغییرات آب و هوا، عوامل ضربه زننده از بیرون وغیره قراردارد و چون واجد نیروی حیاتی قدرتمندی است، عوامل مذکور به ندرت می توانند این سددفاعی را شکسته و بیماری ایجاد کنند. در صورت قوی بودن این نیرو حتی اگر بدن بیمارهم شود (چه جسمی و چه روحی)، اغلب خودبه خود و بدون دخالت عوامل بیرونی (چون داروها و ...) بهبود می یابد. این نیروی حیاتی بین ما و محیط اطرافمان هماهنگی و توازن برقرار کرده و در برابر محرکین بیماری از ما دفاع می کند این نیرو از سوی دیگر باعث رشد و نموموجود زنده می شود.

برخلاف پزشکی رایج که عامل دفاعی اصلی بدن را سیستم ایمنی می داند، هومیوپاتی عامل اصلی دفاعی بدن موجود زنده (اعم از گیاه، جانور و یا انسان) را نیروی حیاتی می داند که در انسان و جانوران، سیستم ایمنی بدن یکی از عوامل دفاعی و زیرمجموعه ی نیروی حیاتی بدن به حساب می آید. از نظر هومیوپاتی، نیروی حیاتی بدن با در اختیار داشتن سیستم منسجمی  چون ذهن وروان، اعصاب، غدد درون ریز و دستگاه ایمنی، سیستم دفاعی یکپارچه ای را به وجود می آورد که به صورت هماهنگ عمل کرده و بدن را در برابرمحرکین بیماری زای خارجی و داخلی حفظ می کند. پروفسور راجان سانکران از محققان برجسته ی هومیوپاتی در جهان، سیستم مذکور را «سیستم P.N.E.I یا ذهن و روان، اعصاب، اندوکرین، ایمونولوژی، می نامد.

بنابراین، از دید هومیوپاتی، اولین هرم دفاعی بدن سیستم «ذهن و روان» است، خداوند قادر و حکیم، از بدو خلقت تا قیام قیامت، هیچ دو نفری را از نظر ذهن وروان و حتی جسم شبیه هم نیافریده و نخواهد آفرید این از معجزات خلقت است. انسان ها نه تنها از نظر خلق و خو کاملا باهم متفاوتند بلکه از نظر جسمی هم متفاوت خلق شده اند. مثلا یک تفاوت بارز جسمی، اثرانگشت است که حتی در دو قلوهایی که از تقسیم یک تخم به وجود آمده اند، اثر انگشتشان باهم تفاوت دارد، حتی اگر در ظاهر مثل سیبی باشند که از وسط دونیم کرده باشند. جالب است که این دو نفر از نظر خلق وخوی و ذهن وروان واعمال ورفتار هم کاملا باهم تفاوت دارند، به همین دلیل است که طب کل نگری چون هومیوپاتی، هرفرد را یک خلقت جدید و منحصر به فرد می داند وطرح درمان هر فرد را با درنظر گرفتن وضعیت ذهن و روان اختصاصی وی می ریزد.

در هومیوپاتی، بیماری های مشابه درمان مشابه ندارد، مگرآنکه بیماری فرد ازنوع حاد بوده و تشابهی بابیماری فرد دیگر داشته باشد، مثلا در اپیدمی (همه گیری ها، در این شرایط هم تظاهرات بیماری برحسب ویژگی های فردی بیماران و وضعیت نیروی حیاتی آن ها کاملا متفاوتند، به طوری که برخی از آن ها تنها علائم کمی نشان می دهند و خود به خود خوب می شوندو آن هایی هم که بیماری شان شدیدتر است می توان بر اساس سمپتوم های موجود توسط هومیوپاتی درمان کرد.

این ذهن وروان است که با فرمان نیروی حیاتی بدن، سایر سیستم های دفاعی را تحت کنترل خود درآورده و فرامین لازم را توسط پیام های رمزی غیرعادی به اعضای مربوطه صادر کرده و کل سیستم بدن را وادار به دفاع همه جانبه در مقابل بیماری یا بیماری های مورد نظر می نماید.

از دید هومیوپاتی، بروز اختلال در نیروی حیاتی است که باعث بروز بیماری یا بیماری هایی در فرد می شود که اصطلاحا به آن «اختلال مرکزی» گویند. اگر نیروی حیاتی به قدر کافی توانا باشد می تواند با تجهیز قوای دفاعی زیر مجموعه ی خود، موانع سلامتی را برطرف ساخته و سلامتی را به فرد بازگرداند. بنابراین از نظر هومیوپاتی، هرفردی استعداد ابتلا به هر بیمارانی را ندارد و این بستگی به وضعیت ساختاری و نیروی حیاتی وی دارد. از هر 10 نفری که زیر باران خیس می شوند، تنها یک نفر ممکن است دچار ذات الریه شود، باکتری و ویروس تنها زمانی می تواند در ما اثر کند که نیروی حیات ما دچار اختلال شده باشد، بنابراین بیماری واقعی، اختلال در نیروی حیاتی است و این همان چیزی است که نیازمند اصلاح و درمان می باشد.

هاریسون در کتاب معتبر «طب داخلی» خود می گوید:«تاثیر عمیق فاکتورهای فرد میزبان بر روی فرآیند عفونت، واضح و آشکار است و چنان چه ما به آن درجه از آگاهی برسیم که قادر باشیم این فاکتورها را به شیوه ای قابل پیش بینی کنترل کنیم، به عصر جدیدی دردرمان و کنترل بیماری های عفونی رسیده ایم، در واقع امری مهم تر وکارآمد تر از آن برای تحقیق در پزشکی وجود ندارد. فاکتورهای میزبانی که هاریسون از آن ها نام ببرد، به فردیت شخص برمی گردد و این همان چیزی است که هومیوپاتی به آن نیروی حیاتی می گوید.

دکتر حسین مظفری کجیدی – دندان پزشک و پژوهشگر حوزه ی هومیوپاتی

انتهای پیام/

ارسال نظر