نقدی بر سخنان جدید روحانی

آقای رئیس جمهور! «فریاد جنگ»ات کو؟

با واکاوی رفتار دولت در این سال‌های جنگ، نمی‌توان به این نتیجه رسید که دولت روحانی لباس صلح را از تن به درآورده و لباس رزم به تن کرده است.


آقای رئیس جمهور! «فریاد جنگ»ات کو؟

به گزارش مملکت‌آنلاین، مصطفی داننده در عصر ایران نوشت: رییس جمهور روحانی گفته است: «دولت وعده‌های خود را در شرایط صلح داد اما اکنون شرایط جنگ است و شرایط صلح و جنگ با هم تفاوت دارد.»

بله، شرایط کشور نسبت به سال ۹۲ و ۹۶ فرق کرده است. شعارهای حسن روحانی در هر دو انتخابات ریاست جمهوری متناسب با زمان خود بود. اولی رسیدن به توافق هسته‌ای بود و دومی تداوم توافق هسته‌ای.

حالا اما شرایط فرق کرده است. مثلث آمریکا، اسرائیل و عربستان به دنبال انداختن ایران به گوشه رینگ هستند تا استراتژی «ناک اوت» کردن ایران را اجرا کنند.

با واکاوی رفتار دولت در این سال‌های جنگ، نمی‌توان به این نتیجه رسید که دولت روحانی لباس صلح را از تن به درآورده و لباس رزم به تن کرده است.

در اروپا برای دعوت مردم به مشارکت در جنگ‌ها از اسلوگان«slogan» یا همان «فریاد جنگ» استفاده می‌کردند. مردم شهرها با این فریاد جنگ متوجه می‌شدند که شهر یا کشورشان در مرحله خطر قرار دارد و آنها باید لباس رزم به تن کنند. این شیوه در اسکاتلند رواج بسیاری داشت و امروز در صعنت تبلیغات هم از آن استفاده می‌شود.

با توجه به شرایط جنگی که روحانی به آن اشاره کرده است، باید پرسید، اسلوگان رییس جمهور کجاست؟ چرا استراتژی دولت نسبت به زمان صلح تغییر پیدا نکرده است؟ چرا وزرای روحانی همان وزرایی هستند که برای زمان صلح انتخاب کرده بود؟ چرا هدف‌های او همان هدف‌های زمان صلح است؟ چرا در تمام این مدت کسی «فریاد جنگ» روحانی را نشنید؟

واقعا اگر رییس جمهور به این نتیجه رسیده است که شرایط کشور دیگر مثل چهار سال پیش نیست هرچه سریع‌تر باید استراتژی و کابینه خود را دچار تحول اساسی کند.

در بازی فوتبال هم وقتی یک مربی تصمیم می‌گیرد روش بازی خود را عوض کند، بازیکنان متناسب با روش بازی خود را وارد میدان می‌کند. اگر تصمیم مربی این است که از توپ‌های بلند استفاده کند حتما مهاجم‌های سر زن خود را به  وارد بازی می‌کند.

انتقادها به حسن روحانی وارد است. هم از سوی موافقان دولت هم از سوی مخالفان. رییس جمهور متوجه تغییر زمین بازی شده است اما نتوانسته است تصمیم درستی دراین باره بگیرد.

در دهه ۷۰ مرحوم هاشمی رفسنجانی به دنبال سیاست تعدیل اقتصادی بود. او وقتی دید که شرایط کشور فعلا آماده پذیرش این سیاست‌ها نیست، فرمان را چرخاند و سیاست اقتصادی دولت را تغییر داد. به نظر می‌رسد روحانی اما قدرت این تغییر را ندارد و آنقدر در گرفتن تصمیم تعلل می‌کند که تمام دوربرگردان‌ها را رد می‌‌کند و مجبور است تا انتهای مسیری را که انتخاب کرده است برود یا اینکه از دستی را بکشد و در وسط راه از خودروی ریاست جمهوری پیاده شود.

روحانی مشاوران خوبی ندارد و این یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌های او در تمام این سال‌ها بوده است. مشاورین که بتوانند بدون ترس، نظرات خود را بیان کنند و رییس جمهور را متوجه تغییرات ایجاد شده در جامعه بکنند. تحولات ایجاد شده در عرصه سیاست خارجی و تبدیل دوران صلح به زمانه جنگ باعث شده است محبوبیت روحانی به پایین ترین حد خود برسد، پایین تر از همه روسای جمهور ایران.

او اگر می‌خواهد بازی را عوض کند باید لباس رزم بپوشد، اهداف، استراتژی و افراد خود را عوض کند (می‌کرد) و فریاد جنگ یا همان اسلوگان سر دهد تا دوباره مردم با او همراه شوند. جنگ سپر و شمشیر می‌خواهد نه ساز و دُهل.

 

 

 

منبع: عصر ایران

ارسال نظر